آموزش
و پرورش
پس از كرونا
محسن حاجيميرزايي
ماه مهر فرا رسيد و سال تحصيلي آغاز شد. پس از سه سال آموزش در دوران كرونا، امسال در حالي سال تحصيلي را آغاز ميكنيم كه ويروس كرونا به ميزان قابل قبولي مهار و امكان برگزاري حضوري كلاسهاي درس فراهم شده است. بار ديگر فضاي دلپذير مدرسه پذيراي خيل دانشآموزان است تا بستر مهمي براي فعاليتهاي اجتماعي و پيوند با همسالان را در كنار آموزش دانش در دسترس آنان قرار دهد. كرونا روشن كرد و در اجلاس جهاني وزرا پيرامون آموزش در كرونا تصريح شد كه مدرسه جايگزيني ندارد. دانشآموزان در مدرسه چيزي بيش از علوم و رياضي ميآموزند. هيچ پرده و نمايشگري جاي معلم را نميگيرد. معلم عنصر اساسي، بيبديل و كليدي بهبود يادگيري است. حتي اگر بتوانيم كاركردهاي آموزشي مدرسه را در فضاي ديگري ارايه كنيم، اما كاركردهاي تربيتي و اجتماعي آن را كمتر ميتوان به سهولت در فضاي ديگري تمهيد كرد. مدرسه در بهترين دوران شكلگيري شخصيت بستر مناسبي براي تقويت بعد اجتماعي و تجربه زيست واقعي در اجتماع و تعامل با ديگران را در اختيار دانشآموزان قرار ميدهد و از اين حيث كاركرد منحصر به خود دارد. پديده جهاني كرونا، پديدهاي نوظهور و غير قابل پيشبيني بود كه به يكباره همه شوونات جامعه جهاني در ابعاد اقتصادي، سياسي، فرهنگي و زندگي مردم را تحت تاثير قرار داد و همگان با وضعيت تجربه نشدهاي روبهرو شدند كه بايد راه خلاقانه براي مديريت اوضاع جديد پيدا كنند. نظام آموزشي نيز از مهمترين نهادهايي بود كه بيشترين تاثير را از شيوع گسترده كرونا تحمل كرد. از يك سو نميتوانست كاركرد آموزشي و تربيتي مدارس در سنين كودكي و نوجواني را تعطيل كند، زيرا تعطيلي آن با پيامدهاي گسترده و جبرانناپذيري همراه بود و از سويي تجربه مدون و مشابهي در اين حد از گستردگي و زيرساختهاي مناسبي براي پاسخگويي به اقتضائات نو وجود نداشت. در چنين شرايطي معلمان كاري كردند كارستان و براي حل اين معضل مهم تمامقد به ميدان آمدند و از يك تهديد بسيار بزرگ و جدي فرصتهاي ارزشمندي خلق كردند. فرصت را مغتنم ميشمارم و از تلاشهاي خلاقانه و مسوولانه آنان قدرداني ميكنم. سرعت، صحت، دقت، گستردگي و شمول پاسخ به بحران و پيامدهاي آن به معياري براي توان مديريتي و قابليت سازگاري جوامع تبديل شد و به تدريج تجربياتي شكل گرفت.
در همان هفته اول تعطيلي مدارس با همكاري صدا و سيما «مدرسه تلويزيوني ايران» آغاز به كار كرد. فقدان امكان ارتباطات تعاملي ميان معلم و دانشآموزان در آموزشهاي تلويزيوني مدارس را به بهرهگيري از شبكههاي اجتماعي سوق داد، به اين ترتيب در جستوجوي راهي براي پاسخگويي بهينه به نياز آموزشي به يكباره به فضاي جديد و متفاوتي پرتاب شديم كه تا پيش از اين پرهيز و تحذير حداكثري نسبت به آن داشتيم.
در تكاپو براي پيگيري ماموريتهاي آموزشي و ايجاد زيرساختي امن، آسان با قابليت سياستگذاري و مديريت خدمات آموزشي در شرايط بحران كرونا بود كه با همكاري مسوولانه همراه اول «شاد» كه مخفف شبكه آموزشي دانشآموز است متولد شد و به سرعت گسترش يافت.
اين زيست بوم جديد هر چند با نگرانيهايي درباره كيفيت يادگيري، شمول دسترسي، توانايي فني معلمان و دانشآموزان در ارايه و دريافت خدمات آموزشي، كاستيهاي زيرساختي، ناتواني در تهيه ابزار مناسب و عوارض ناشي از شيوع حضور طولانيمدت دانشآموزان در محيط اينترنت همراه بود، اما ظرفيتهاي بزرگ و كمنظيري را نيز دراختيار نظام آموزش و پرورش قرار داد.
اين ظرفيتهاي بزرگ امروز در دسترس متوليان امر آموزش و پرورش است و شايسته است كه به نحو مطلوبي مورد بهرهبرداري قرار گيرد.
شبكه ارتباطي
شبكه ارتباطي قبلي كه حول مدرسه شكل گرفته است اين بار ميتواند با محوريت مدرسه دامنه، سرعت و كيفيت ارتباطي خود را توسعه داده و پيوند سلسله مراتبي و با واسطه را به ارتباطي مستقيم و بيواسطه بين معلمان، دانشآموزان، خانوادهها و ستاد گسترش دهد، امكان نظارت خانوادهها بر فرآيند تدريس را فراهم كند و ايفاي نقش فعالتر اولياي دانشآموزان به ويژه نقش مادران را در فرآيند آموزشي و تربيتي ارتقا بخشد. آموزش را به درون خانهها برده، ارتباط ستاد با مدرسه را كه به اقتضاي فراواني بسيار زياد مدارس در سطح محدود و معدودي انجام ميشود به سطح كل مدارس تعميم دهد.
افزايش توانمندي معلمان و دانشآموزان
ميتوان توانايي فعاليت در زيست بوم جديد را در ميان دانشآموزان، معلمان و مدارس ارتقا بخشيد. توليد برنامههاي آموزشي با استفاده از تدريس بهترين معلمان و بهرهمندي از ظرفيتهاي فناوريهاي نوين كه در اين بستر در دسترس است، شتاب بخشيد و فعاليتهاي ارزندهاي در سالهاي اخير در توليد برنامههاي آموزشي در شهرستانها را توسعه داد.
عدالت آموزشي
فاصله كيفي خدمات آموزشي و تربيتي در مدارس يك واقعيت است كه بهرغم توسعه كمي فرصتهاي آموزشي، برخورداري دانشآموزان از آموزش
با كيفيت عادلانه توزيع نشده است و دانشآموزان در شهرستانها، مناطق و مدارس گوناگون به خدمات متفاوتي از حيث كيفيت دسترسي دارند. رفع اين نابرابري هر چند كه همواره جزو سياستهاي وزارت آموزش و پرورش بوده اما واقعيتهاي موجود همچنان نگرانكننده و تلخ است. برطرف كردن اين ميزان از نابرابري نيازمند صرف منابع فراوان، ارتقاي سطح توانمنديهاي معلمان و رفع بسياري از محروميتهاي ديگر است. يكي از قابليتهاي ممتاز زيست بوم جديد برخوردار كردن دانشآموزان مناطق كم برخوردار از بهترين تدريسهايي است كه توسط توانمندترين معلمان مدارس با كيفيت آموزش داده ميشود. بديهي است كه نميخواهيم اين قابليت را جايگزين تلاش براي ارتقاي كيفيت همه مدارس كنيم اما تا پر شدن اين شكاف بزرگ راهحل اين زيست بوم گام بزرگي در كاستن از فاصلهها و تلاشي در مسير عدالت آموزشي ارزيابي ميشود.
آموزش تركيبي با بهرهگيري از فناوريهاي نو
در زيست بوم جديد امكان بهرهمندي از ابزارهاي گوناگون كمك آموزشي كه به تعميق يادگيري و افزايش سطح شايستگيهاي دانشآموزان كمك ميكند به مراتب بيشتر، كم هزينهتر و سهلتر از بهرهمندي اين ابزارها در كلاس حقيقي است.
بهبود سنجش و ارزشيابي
ارزشيابي از ميزان يادگيري، تحقق اهداف دورههاي تحصيلي و ارزيابي عملكرد كلي نظام آموزشي در اين بستر به مراتب ميسرتر و كمهزينهتر از انجام آن در زيست بوم قبلي است. ميزان تعهد هر مجموعه به بهبود وضعيت را بايد در ميزان تعهدي كه نسبت به ارزشيابي و ارزيابي دارد، اندازهگيري كرد و طي دهههاي گذشته همواره اين ضرورت مهم و اساسي مورد غفلت قرار گرفته است. با بهرهگيري از قابليتهاي جديد مجال گسترده و كمهزينهاي براي برگزاري آزمونهاي استاندارد يا انجام پژوهشهاي موردي وجود دارد.
بهبود برنامه درسي
برنامه درسي را نقطه اصلي عزيمت به سمت تحول ميشناسيم و در زيست بوم جديد بازنگري در شيوههاي آموزشي و خلق موقعيتهاي يادگيري و همچنين كمك به درك عميقتر مفاهيم درسي با استفاده از فناوريهاي نو ميسرتر خواهد بود.
بيان امتيازات و ويژگيهاي زيست بوم جديد نيازمند تحقيق و پژوهشهاي مستقلي است و ذكر آن در اين نوشته با اين هدف انجام ميشود كه توجه اولياي آموزش و پرورش را به اين نكته اساسي جلب كنيم كه سال ۱۴۰۱ سالي مشابه سال ۱۳۹۷ نيست. همه چيز تغيير كرده است. معلمان و دانشآموزان متاثر از سه سال فعاليت در سايه كرونا در نقطهاي قرار دارند كه كاملا متفاوت با نقطهاي است كه قبل از كرونا در آن قرار داشتند. نه ميتوان و نه شايسته است كه درصدد بازگشت به آن شرايط باشيم. امروز آموزش و پرورش از ظرفيت كمنظير «شاد» برخوردار است كه در كشاكش آزمون و خطايي سه ساله به مرحلهاي از بلوغ خود رسيده است و ميتواند در خدمت اهداف تعليم و تربيت قرار گيرد. در همه اين موارد تجربيات ارزندهاي در سه سال اخير كسب شده است كه ميتواند مورد بهرهبرداري قرار گيرد.
متوليان امر مسووليت دارند تا با تهيه برنامههاي جديد ضمن رفع نگرانيها نسبت به آسيبهاي آموزش مجازي و لزوم بهرهمندي دانشآموزان از آموزشهاي حضوري و كسب تجربههاي غني در پيوندهاي اجتماعي در مدرسه به گونهاي تدبير كنند كه از همه ظرفيتهاي زيست بوم مجازي حداكثر استفاده بشود.
اين زيست بوم اگر به درستي مديريت شود در كنار آموزشهاي حضوري و در قالب آموزشهاي تركيبي ميتواند با كاهش هزينهها و صرفهجويي در زمان، آموزشهاي استاندارد و كيفي را توسعه و نابرابريها را كاهش دهد. در اين نگرش ميتوان همه معلمان را به تسهيلكنندگان فرآيند يادگيري تبديل كرد و با محوريت معلمان تراز سطح قابليتهاي فني و حرفهاي معلمان را نيز بهبود بخشيد، سطح آگاهي متوليان امر را از ميزان تحقق اهداف دورههاي تحصيلي و عملكرد كلي نظام آموزشي ارتقا بخشيد، مداخلات را هوشمندانهتر و نظارتها را هدفمندتر كرد، شبكه ارتباطي را به خدمت گرفت، امكان مشاركت موثرتر خانوادهها را فراهم كرد، تفاوت در سطح تواناييهاي دانشآموزان را لحاظ و مجال بيشتري براي پيگيري علايق و رشد استعدادهاي متنوع آنان ايجاد كرد.